جملات و اشعار زیبا از بزرگان

جملات و اشعار زیبا از بزرگان

جملات و اشعار زیبا از بزرگان

جملات و اشعار زیبا از بزرگان

اشعار زیبا از بابا طاهر عریان همدانی

عـــــزیــزان مـــوســـم جوش بهــاره
چمن پر سبزه صحرا لاله زاره 
دمی فرصت غنیمت دان درین فصل

که دنیـــــای دنی بی اعتباره


  بابا طاهر


 


 به ادامه مطلب بروید.......


  ادامه مطلب ...

اشعار کوتاه و زیبا از رضا بروسان

تا دست به دامان ریا افتادند
بی وقفه به یاد شهدا افتادند
شوخی ، شوخی به شاخه ها سنگ زدند

جدی جدی پرنده ها افتادند !...


رضا بروسان




 به ادامه مطلب بروید.......


  ادامه مطلب ...

اشعار زیبا و شنیدنی شفیعی کدکنی

به کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان ؟
همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان ؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر !‌ اما تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران

برسان سلام ما را!


شفیعی کدکنی



 به ادامه مطلب بروید.......


  ادامه مطلب ...

خواجه شمس‌الدین محمد، حافظ شیرازی

سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیده روشنایی
درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی
نمی​بینم از همدمان هیچ بر جای

دلم خون شد از غصه ساقی کجایی...



حافظ




 به ادامه مطلب بروید.......


  ادامه مطلب ...

اشعار زیبا و شنیدنی محمد علی بهمنی

تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبان دگری گویا نیست
بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن ما نیست
تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم

این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست


محمد علی بهمنی



 به ادامه مطلب بروید.......



ادامه مطلب ...

اشعار زیبا و شنیدنی فریدون مشیری

گفت دانایی که: گرگی خیره سر،
هست پنهان در نهاد هر بشر!...
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسان پاک
وآن که با گرگش مدارا می کند
خلق و خوی گرگ پیدا می کند
در جوانی جان گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری، گر که باشی هم چو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یکدگر را می درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند...
وآن ستمکاران که با هم محرم اند
گرگ هاشان آشنایان هم اند
گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟ 


فریدون مشیری




به ادامه مطلب بروید.......



 


   ادامه مطلب ...

اشعار زیبای شاعر طنزپرداز اکبر اکسیر

شاعر طنز پرداز



ازآجیل سفره عید
چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند؛خورده شدند
آنها که لال مانده اند ؛می شکنند
دندانساز راست می گفت:
پسته لال ؛سکوت دندان شکن است ! 


اکبر اکسیر

 


به ادامه مطلب بروید.......



  ادامه مطلب ...

اشعار زیبا و شنیدنی قیصر امین پور

سایه سنگ بر آینه خورشید چرا؟خودمانیم، بگو این همه تردید چرا؟
نیست چون چشم مرا تاب دمى خیره شدن
طعن و تردید به سرچشمه خورشید چرا؟
طنز تلخى است به خود تهمت هستى بستن
آن که خندید چرا، آن که نخندید چرا؟
طالع تیره ام از روز ازل روشن بود
فال کولى به کفم خط خطا دید چرا؟
من که دریا دریا غرق کف دستم بود
حالیا حسرت یک قطره که خشکید چرا؟
گفتم این عید به دیدار خودم هم بروم
دلم از دیدن این آینه ترسید چرا؟
آمدم یک دم مهمان دل خود باشم
ناگهان سوگ شد این سور شب عید چرا

قیصر امین پور




به ادامه مطلب بروید.......



  ادامه مطلب ...

اشعار زیبای شیخ بهایی

دنیا که از او دل اسیران ریش است

پامال غمش، توانگر و درویش است

نیشش، همه جانگزاتر از شربت مرگ

نوشش، چو نکو نگه کنی، هم نیش است


شیخ بهایی




به ادامه مطلب بروید.......



  ادامه مطلب ...

اشعار زیبای ابوسعید ابوالخیر 1

عارف بزرگ قرن چهارم هجری

 

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ

گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ

این درگه ما درگه نومیدی نیست

صد بار اگر توبه شکستی باز آ 


ابوسعید ابوالخیر




به ادامه مطلب بروید.......


 


  ادامه مطلب ...