گر بر سر نفس خود امیری، مردی
بر کور و کر، ار نکته نگیری، مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری، مردی
رودکی
به ادامه مطلب بروید.......
آه ای مرد چرا تنهائی
ایرج جنتی عطائی
به ادامه مطلب بروید.......
که هیچکس به خانه اش نمی رسد
گروس عبدالملکیان
به ادامه مطلب بروید.......
جای من خالی است
جای من در عشق
جای من در لحظه های بی دریغ اولین دیدار
جای من در شوق تابستانی آن چشم
جای من در طعم لبخندی که از دریا سخن می گفت
جای من در گرمی دستی که با خورشید نسبت داشت
جای من خالی است
من کجا گم کرده ام آهنگ باران را!؟
من کجا از مهربانی چشم پوشیدم!؟...
محمدرضا عبدالملکیان
به ادامه مطلب بروید.......
گو رخت منه که بار میباید بست
سعدی
به ادامه مطلب بروید.......
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم
فروغ فرخزاد
به ادامه مطلب بروید.......
کجــــا در ره عشق جـان می دهیــد...
آقاسی
به ادامه مطلب بروید.......
نه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان!
علی صالحی
به ادامه مطلب بروید.......
میرزا محمدتقی بهار (ملکالشعرای بهار)
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
فصل گل می گذرد هم نفسان بهر خدا
بنشینید به باغی و مرا یاد کنید
عندلیبان گل سوری به چمن کرد ورود
بهر شاد باش قدومش همه فریاد کنید
یاد از این مرغ گرفتارکنید ای مرغان
چو تماشای گل و لاله و شمشاد کنید
هر که دارد ز شما مرغ اسیری به قفس
برده در باغ و یاد منش آزاد کنید
آشیان من بیچاره اگر سوخت چه باک
فکر ویران شدن خانه صیاد کنید
ملکالشعرای بهار
به ادامه مطلب بروید.......
اگر نه بر درختِ تر کسی تبر نمی زند
هوشنگ ابتهاج
به ادامه مطلب بروید.......